تیر و کمال ( پرتاب هجدهم )

خدا، به نامش

سلام و درود، هرکسی در بازه زمان زندگی خود چیزی آموخته و تجربه ای به کف آورده است ولی این پایان کار نیست.

تیر و کمال
تیر و کمال

پویا تر از رودخانه؟

آب در جریان است و می رود که اگر بماند می گندد. رودخانه از انبار کردن آب، خود را پر نکرده است زیرا سرچشمه ای پیدا کرده تا جاری شود. دانش و فهم را با خود به گور بردن سودی ندارد و باید آن را در دنیا به کار بست اما جان ما بس نمی کند که تا به پایان دنیا دست اندر کاری باشیم و آن را با آموخته های خود پیش ببریم. این جا است که آموزش، نوشتن و هزاران ابزار دیگر برای ترابرد این آگاهی ها به دیگران نمایان می شوند. آموزش به دیگران نیازمند چیدمان و نشان دادن اندیشه ها است و این کار انگیزه ای است برای بهبود و دسته بندی دانسته هایی که در دسترس خودمان هستند ولی برای دیگران، پیچیده و پراکنده به چشم می آیند. هر چه بیشتر این آموزه ها یاد داده شوند در پیمایش این راه، پایدار تر و پخته تر شده و کم و کاستی هایشان زدوده خواهند شد. هدیه دادن این دانش های قدیمی و خالی شدن دست، راهی برای به دست آوردن دانایی بیشتر و به روز شدن نیز فراهم می کند.

همان گونه که بزرگان و دانایان می گویند، زکات علم آموختن آن است...

دانستم وظیفه و بایستگی من در برابر دارایی هایی از جنس آگاهی و دانایی، آموزش رایگان آن به دیگران می باشد.

بیا بیا موز

مفید و شیرین مانند موز پس بیا و بیاموز. برای جاری بودن و پویایی در تلاش برای خ خ هرآنچه می آموزیم و می دانیم را رایگان و با تمام توان به کسانی که جویا و خواهان یادگیری و رشد می باشند و یا حتی فقط کنجکاو در چگونگی ها هستند، آموزش می دهیم.

اما ساده نبود ولی سخت هم نیست.

پوستش را در سبد زباله های تر بیاندازید
پوستش را در سبد زباله های تر بیاندازید


پرتاب هجدهم به هدف خورد و سپاس از شما برای پرداختن زمان خود به این نگارش.

پرتاب بعدی در مورد چیست؟

چنان چه سخنی و پیشنهادی در مورد این تیر اندازی دارید، همینجا با من در میان بگذارید که خوشحال می شوم.